رسته‌ها
دیوان لطفعلی‌ بیک آذر بیگدلی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 47 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 47 رای
به‌کوشش: حسن سادات ناصری، غلامحسین بیگدلی

مروری بر کتاب دیوان لطفعلی بیک آذر بیگدلی

آذر بیگدلی، لطفعلی بیگ آذر بیگدلی، شاملو (۱۱۳۴-۱۱۹۵ق/۱۷۲۲-۱۷۸۱م)، شاعر و تذکره‌نویس سده دوازدهم هجری می باشد.
آذر در آغاز شاعری «واله» و «نکهت» تخلص می‌کرد، ولی بعداً تخلص «آذر» را برای خود برگزید. وی با کسانی چون شعله و مشتاق و هاتف و شاعران دیگری که نهضت بازگشت ادبی را بنیاد نهاده بودند، مصاحبت و همکاری داشت و در شیوه شاعری از «طرز فصحای متقدمین» پیروی می‌کرد.

آذر در بیشتر انواع شعر از غزل و قصیده و مثنوی و رباعی طبع‌آزمایی کرده است.
وی قصایدی در مدح جانشینان نادر و کریم‌خان زند و برخی از معاصران خود دارد. مضمون غزلیاتش غالباً عرفانی و اخلاقی و عاشقانه است.

به شیخ شهر، فقیری ز جوع برد پناه
بدین امیدکه از جود، خواهدش نان داد
هزار مسئله پرسیدش از مسائل و گفت:
اگر جواب ندادی نبایدت نان داد!
نداشت حال جدال آن فقیر و شیخ غیور
ببرد آبش و نانش نداد تا جان داد
عجب‌که با همه دانایی این نمی‌دانست
که حق به بنده نه روزی به شرط ایمان داد
من و ملازمت آستان پیر مغان
که جام می به کف کافر و مسلمان داد .
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
737
آپلود شده توسط:
simin
simin
1394/03/01

کتاب‌های مرتبط

داستانهای شاهنامه
داستانهای شاهنامه
4.5 امتیاز
از 41 رای
منطق الطیر
منطق الطیر
4.6 امتیاز
از 49 رای
منطق‌الطیر
منطق‌الطیر
4.7 امتیاز
از 64 رای
دیوان شیخ احمد جام : ژنده پیل
دیوان شیخ احمد جام : ژنده پیل
4.7 امتیاز
از 38 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان لطفعلی‌ بیک آذر بیگدلی

تعداد دیدگاه‌ها:
3
قطعه شعری از " دیوان لطفعلی‌ بیک آذر بیگدلی " :
قـاصـد از ننـگ، زِ مـن نامـه بـه جـائی نَبـــَرد .... ور بـَرد، نامِ چـو من بی سـر و پـائی نبرد
حـالِ آن بنـده چـه باشـد، که چو آزار شـود .... جْـز درِ خواجـه ی خـود، راه به جـائی نبـرد
غیـر اْفتـد به گمان، کز پیِ دلجوئی ی او است .... چـو به جـورم کشـد و نامِ خطائی نبرد
نـام من بْـرده ندانم زِ غضب یـا کَــرَم است .... ز آنکـه شــاهی به عَبـَـث، نامِ گدائی نبرد
می رود از همـه کس قاصــد و مـن می گـویـم .... که؛ پیــامی زِ منـش غیـرِ دعایی نبـرد
نبرم از تو شکایت به کسی جز تو که دوست ....گِلِه ی دوست بجز دوست به جائی نبرد
غیــرِ آذر، که زِ غَــم مْــرد و ازو شــکوه نکــرد .... دگــر آن بِه کـه کســی نامِ وفــائی نبرد
درود بر شما و سپاس فراوان برای آپلود کتاب های ارزشمند
نسخه ی با کیفیت بهتر جایگزین شد.
با تشکر از جناب kalltun
دیوان لطفعلی‌ بیک آذر بیگدلی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک